ریحانه جووووونریحانه جووووون، تا این لحظه: 16 سال و 11 ماه و 16 روز سن داره
رانیا جووونرانیا جووون، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 2 روز سن داره
محمدحسین جوووونمحمدحسین جوووون، تا این لحظه: 8 سال و 8 ماه و 13 روز سن داره

ریحانه تمام زندگی من

من و روزمرگی های 3 تا گلهای زندگیم

جشن الفبا

دختر گلم امروز میخوام یکی از اتفاق های شیرین زندگیت را بنویسم. در مورد فارغ التحصیلی از کلاس اول و موعد برگزاری جشن الفبا .  قرار بود در روز سه شنبه مورخ 93/2/30 از طرف مدرسه تون براتون جشن الفبا بگیرند ، مکان برگزاری در سالن آمفی تتاتر محل کار بنده و ساعت شروع هم 4/30 دقیقه بعدازظهر و مشترک با جشن فارغ التحصیلی پایه پیش دبستانی ..... از صبح مادرا و خانمتون اومدند و مقدمات جشن و تزئینات لازمه را انجام دادند . من هم ظهر که اومدم دنبالت بردمت خونه بهت سفارش کردم که حتما بخوابی تا برای جشن سرحال بشی. خودمم که از پاس شیر برگشتم و دوباره اومدم سرکار ساعت 3 برگشتم خونه دیدم تو خوابی ، نیم ساعت استراحت کردم و به رانیا شیر دادم و ساعت 4 ب...
8 خرداد 1393

عید 1393

عزیزم به طور خلاصه وار چگونه گذراندن عید سال 93 را توضیح می دم . روز 28/12/93 از خواب پاشدم دیدم که خیلی از کارام مونده و رفتن به سرکار به صرفه نیست . با محل کارم هماهنگ کردم که من اون روزو سرکار نمیام . بعد از اون پاشدم به کارهای خونه و کارهای شخصی خودم که تقریبا تا شب به طول انجامید و تا موقع خوابیدن همه کارها تمام شد و حتی ساک هامون هم آماده فقط صبح پاشیم جمع کنیم تو ماشین و راه بیافتیم به سمت بیجار . برق ها را خاموش کردیم و 5 دقیقه ای بود که خوابیده بودیم یه موقع دیدیم تلفن زنگ زد و تو گوشی را برداشتی ، دایی جعفر بود که شنیدم گفت مامانت خوابیده و تو هم گفتی : نه و گوشی را دادی به من . متاسفانه حامل خبر بدی بود و اونم این بود که گ...
1 خرداد 1393
1